ترکم نکن درک کن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده ، زل بزنی و به جای اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دیوونشی و دوستش داری

چقدر سخته که دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده چقدر سخته که تو خیالاتت ساعت ها باهاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی

 چقدر سخته که وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه تو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز...

 



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 9 تير 1391برچسب:,18:57به قلم: حميد منصوري ™           
باز دوباره دلم گرفته

اشک

سلام

باز دوباره دلم گرفته . باز دوباره بقض داره خفم می کنه .

امشب از اون شبهایی هستش که دوست ندارم هیچ وقت صبح بشه .

ای کاش امشب صبح نشه .

ای کاش می تونستم جلوی خورشید رو بگیرم تا طلوع نکنه .

اما چه کنم که چنین قدرتی رو ندارم .

دلم می خواد گریه کنم اما نمی دونم چرا اشکام خشک شده .

امروز از صبح که بلند شدم حالم خوب نبود.

اما بازم مثل همیشه وقتی این جا شروع می کنم به نوشن آروم می شم .

 



برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:,22:58به قلم: حميد منصوري ™           
وقتی ادم دلش می گیره

وقتی ادم دلش می گیره

نایت اسکین 

درست وقتی که لبخند تورو توی دلم احساس کردم.همون لحظه به آرزوم رسیدم.بذار دنیام به پای تو بریزم.بذار حس کنم اینجایی عزیزم.
با اینکه” خیلی وقت نمیشه آشنای هم هستیم.فقط فکر کنم اندازه یه هفت و هشت ماه باشه”ولی یه حسی میگه انگار خیلی وقته واسه من هستی.تو تصویر یه رویای قدیمی مــــــــــــــــــــــــن  هستی.عزیزم تو تنها” تمام زندگیم هستی.
خودت که می دونی که عاشق چشماتم.من تا آخر این زندگی همراتم.حرفم باور کن”من تورو خیلی خیلی دوست دارم. من بی عشق تو از این زندگی بیزارم.
می ترسم یه روزی ازم جدا شی”می ترسم دیگه عاشقم نباشی.همیشه نگران عشقمونم.عزیزم بذار که عاشقت بمونم.ببین پر شده از تو توی روزگارم.به غیر از تو “کسی رو دوست ندارم.واسه من تو یه عشقه بی نظیری.به این راحتی از دلم نمی ری.
تقدیم به تو عزیزم .خیلی دلم گرفته این روزها

نایت اسکین



برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:,22:52به قلم: حميد منصوري ™           

نایت اسکین

از تو چه پنهان با تمام بي پناهي هايمان گاهي ايستاده ايم در پس همين وجود
در پس همين خنده هاي سرد...  در پس همين گريه هاي گرم
هي مي ميريم و هي زنده مي شويم!   سخت است صبور باشيم...
و در حجم اين سکوت نـفـس هايمان بنـد نيـايـد....

 نایت اسکین



برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:,23:2به قلم: حميد منصوري ™           
دلتنگي

دلتنگی

یه سلام عاشقونه با یه بغض بی بهونه می نویسم تا بدونی
یاد تو، تو دل می مونه  یادته وقتی می رفتی دم به دم نگات می كردم
بغض سنگین توی چشمام گفتی: صبر كن برمی گردم یادته قسم می خوردیم
عزیزم بی تو میمیرم اما حالا كه تو نیستی من با دلتنگی اسیرم یادمه وقتی می گفتم
به خدا نمیری از یاد آه سردی می كشیدی! توی قلبم مثل فریاد اما حالا كه تو نیستی
حال و روز من خرابه آخر قصه ی عاشق اشك و ماتم و سرابه اما حالا كه می بینم

بی تو دل رنگی نداره توی آسمون چشمام غروبا بارون می باره می دونی طاقت ندارم
با غم و غصه اسیرم زود بیا كه خیلی تنهام به خدا بی تو میمیرم



برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:,22:57به قلم: حميد منصوري ™           
دل نوشته

نایت اسکین

گر نبینمت........اگر ساده از دلم بگذری..........حرف های قلبم را جز تو به که گویم؟.................. عاشقم بمان.........که من به همین بودنت دل خوشم..........کنارم بمان که من با خیال همین دل شادم و سرزنده............با من بمان که حتی فکر نبودنت آزارم می دهد............اگر می گویم با من بمان....اگر می گویم بی تو دلگیرم.........دلیل بر آن است که عشقت به تاروپود وجودم بافته شده است.................  نمی خواهم جز تو دیگری تکیه گاههم باشد.........نمی توانم جز تو به دیگری بگویم دوستت دارم........... ............من تورا دوست می دارم.........تورا دوست میذارم و تورا دوست خواهم داشت...........این پایان کارمان نیست.........من تازه شوق پرواز را دارم.............. این را بدان عشق من که گر روزی قصد ترکم را کنی............من نیز خواهم مرد........

 نایت اسکین



برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:,22:47به قلم: حميد منصوري ™           
منتظر لحظه ای هستم که...

 نایت اسکین

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم درچشمانت

 خیره شوم...دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم

منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم

سر رو شونه هایت بگذارم....

از عشق تو.....از داشتن تو...اشک شوق ریزم

منتظر لحظه ی مقدس که تو را در آغوش بگیرم

بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم وبا تمام

 وجود قلبم وعشقم را به تو هدیه کنم

اری من تورا دوست دارم

وعاشقانه تو را می ستایم

 نایت اسکین




برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:,22:29به قلم: حميد منصوري ™           

 آسمان وقف نگاهت گل من،

‌مانده ام چشم به راهت گل من،

هر كجا هستي و باشي گويم،

كه خدا پشت و پناهت گل من...

-------------------------------------------------

 -------------------------------------------------



برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:,22:23به قلم: حميد منصوري ™           
محبت

گقتی محبت کن برو
باشد خداحافظ ولی
رفتم که تو باور کنی

دارم محبت می کنم

 



برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:,21:55به قلم: حميد منصوري ™           
داستان يه دختر يه عاشق



برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
سه شنبه 6 تير 1391برچسب:,22:49به قلم: حميد منصوري ™           
رفت.......................

 

آمد و قلب مرا دزدید و رفت    بی قراری های من را دید و رفت
او گمان می کرد من دیوانه ام   بر من و احساس من خندید و رفت
غنچه های عشق را از خاک جان       با تمام بی وفایی چید و رفت
دل به او بستم ولی افسوس،او   حال و روزم را کمی فهمید و رفت

باورم شد رفتنش اما عجیب    ساده عاشق کس شود رفت .دل به اوبست

فقط با یک نگاه...............  بعد از او ایمان من لرزید و رفت



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 6 تير 1391برچسب:,21:48به قلم: حميد منصوري ™           
براي عشق

 

براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده .

 براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه.

 براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير .

 براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن .

 براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش

 



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 6 تير 1391برچسب:,21:13به قلم: حميد منصوري ™           
منم........

منم که تا تو نخوابی نمی‌برد خوابم تو درد عشق ندانی، بخواب آسوده

ز ریشه کندن این دل تبر نمی‌خواهد به یک اشاره می‌افتد درخت فرسوده



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,1:47به قلم: حميد منصوري ™           



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,1:47به قلم: حميد منصوري ™           
درد

سلام فقط یه امروزو بیا با من هم درد شو. درد من زیادم تحملش سخت نیست:

 - درد من از کودکیست و تا الان هنوز ادامه داره - درد من بی درمان هست ، یعنی راهی واسه درمان نداره

- درد من بی انتهاست ، یعنی پایانی نداره - درد من بی در کجاست ، یعنی جای خاصی هم حتی نداره

- درد من از فاصله هاست ، از هزاران کیلومتر راه راست- درد من از بی کسیست ، از لحظه های دلواپسیست

آهای غریبه فراموش که نکردی قرار شد با من هم درد بشی و بیای حالا چی شد میای و یا............




برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,1:41به قلم: حميد منصوري ™           
به تو تقديم ميكنم

 

به تو تقديم ميكنم،تمام احساسات درونم را كه مشتاقانه تو را طلب مي كنند.

به تو تقديم مي كنم،لحظه لحظه هاي دلتنگي ام را كه به وسعت تمام روزهايي است كه من بي تو سر كردم،

و به تو تقديم مي كنم،عشق را كه در تپشهاي قلبم و در اشتياق چشمان هميشه منتظر يافتم.

اين ارزشمندترين هديه من به توست، گوشه اي از قلب بزرگت پناهش ده و با خورشيد مهرباني

ات نگهبانش باش، براي ابد در خاطرم خواهي ماند..

 



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,1:27به قلم: حميد منصوري ™           

 

سالها رفت و هنوز یک نفر نیست بپرسد از من

که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری  همه جا می نگری

  گاه با ماه سخن می گویی  گاه با رهگذران،خبر

 گمشده ای می جویی راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟ صدفی در دریا است؟

   وری از روزنه فرداهاست یا خدایی است که از

 روز ازل ناپیداست...؟

 



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,1:11به قلم: حميد منصوري ™           

ديگر نمي خواهم صداي ملامت را از حنجره ي شقايق هاي وحشي بشنوم..

من تو را مي خواهم،من دست سبز تو را براي شكوفايي گلهاي وجودم مي خواهم..

بيا كه اشكهايم بهانه ي تو را ميگيرند،بيا كه پريان احساسم پرواز را فراموش كرده اند،

بيا كه حوريان اشكهايم قسم خورده اند كه راه قدمهايت را نمناك كنند..



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,1:7به قلم: حميد منصوري ™           

دستانم تشنه دستان توست، شانه هايت تكيه گاه خستگي هايم،

با تو مي مانم،بي آنكه دغدغه هاي فردا را داشته باشم،زيرا مي دانم فردا،

بيش از امروز دوستت خواهم داشت..

قطرات درشت باران بر ناودانهاي چشمم فرود مي آيد،

در ميان انبوه مژگانم ميزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم

را براي هميشه مي بندم تا دگر دوريت را حس نكنم..

 



برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 4 تير 1391برچسب:,18:52به قلم: حميد منصوري ™           
دل شبگرد

دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من

الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من

خیال خود به شبگردی ، به زلفش دیدم و گفتم

رقیب من چه می خواهی تو از جان حبیب من

نهیبی می زدم  با  دل  که  زلفت  را  نلرزاند

ندانستم  که زلفت  هم ،  بلرزد  با  نهیب  من

خوشم من با تب عشقت ، طبیب آمد جوابش کن

حبیبم ، چشم  بیمار تو  بس  باشد  طبیب  من

در آن زلف چلیپایی که دلها خود صلیب اوست

نوازد  مریم  عذرا  به  لالایی  صلیب  من

غروبی زاید از زلفت که دل باشد غریب آنجا

حبیبم  با غروبت  گو نیاز دارد غریب  من

عجب دارم که زلفت را پریشان می کنم از دور

به آه خود که آه  از این دل و آه  عجیب  من

نصیب از ظلمت هجران به جز حسرت نخواهد بود

حساب روشنی دارد دل حسرت نصیب من

من از صبر و شکیبم شهریارا شهره ی آفاق

همه آفاق هم حیران از این صبر وشکیب من...

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 2 تير 1391برچسب:,20:11به قلم: حميد منصوري ™           
قیافه خدا

 

یکی بود یکی نبود. یه روزی روزگاری یه خانواده ی

سه نفری بودن. یه پسر کوچولو بود با مادر و پدرش،

بعد از یه مدتی خدا یه داداش کوچولوی خوشگل

به پسرکوچولوی قصه ی ما میده بعد از چند روز

که از تولد نوزاد گذشت .  پسرکوچولو هی به مامان

و باباش اصرارمی کنه که اونو با نوزاد تنها بذارن.
اما مامان و باباش می‌ترسیدن که پسرشون حسودی کنه و

یه بلایی سر داداش کوچولوش بیاره.  اصرارهای پسر

کوچولوی قصه اونقدر زیاد شد که پدر ومادرش تصمیم

 گرفتن اینکارو بکنن اما در پشت در اتاق مواظبش باشن.

پسر کوچولو که با برادرش تنها شد … خم شد روی

 سرش وگفت :  داداش کوچولو! تو تازه از پیش خدا اومدی!

به من می گی قیافه ی خدا چه شکلیه؟ آخه من کم کم داره یادم میره ...!





برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 2 تير 1391برچسب:,19:56به قلم: حميد منصوري ™           
آن روز- امروز

 

آن روز که سقف خانه هاچوبی بود ؛ 

گفتار و عمل در همه جا خوبی بود... 

امروز بنای خانه ها سنگ شده؛

دل هاهمه با بنا هماهنگ شده...

 



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 2 تير 1391برچسب:,19:40به قلم: حميد منصوري ™           
دردعشق

گفتمش آغاز درد عشق چيست ؟

گفت آغازش سراسر بندگيست


گفتمش پايان آن را هم بگو


گفت پايانش همه شرمندگيست


گفتمش درمان دردم را بگو


گفت درماني ندارد بي دواست


گفتمش يك اندكي تسكين آن


گفت تسكينش همه سوز و فناست




برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 2 تير 1391برچسب:,19:22به قلم: حميد منصوري ™           
جرم با وفايي

 


من به جرم با وفایی
این چنین تنها شدم


چون ندارم همدمی
بازیچه دل ها شدم ...


 



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 2 تير 1391برچسب:,19:8به قلم: حميد منصوري ™           

 

 

دعوا یکــ طرفــ، هیجانـــ دیدنـــ دعوا یکــ طرفـــ...اونـــ گنجشکـــ عقبیـــ

 

رو ببینید کهــ چقدر داره خودشو میکشهــ تا بتونهــ خوبــ ببینهـــ

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:,22:43به قلم: حميد منصوري ™           
بی وفا عشق من....


 

هر زمان که بخواهی از کنارت خواهم رفت

تا بفهمی چه باشم چه نباشم ، عاشقم

هر کجا باشم در قلبم خواهی ماند و به عشق تو،

با یاد تو، با عکسهای تو، با مهری که از تو در دلم جا مانده

زنده خواهم ماند...

تا زمانی که نفس میکشی ، نفس میکشم به عشق نفسهایت

که هر نفس آرامش من است ،

هر نفس امیدی برای زندگی عاشقانه ی من است

وقتی نیستی گرچه سخت است سرکردن با اشکهایی

که میرزد از چشمانم

اما این عشق تو است که به من شوق اشک ریختن را ،

شوق غم و غصه لحظه های دور از تو بودن ،

 شوق دلتنگی و انتظار را میدهد...

این عشق تو است که به من فرصتی دوباره میدهد

میترسم ، میترسم ، میترسم !

یک سوال در دلم مانده که میترسم از تو بپرسم!

میخواستم بپرسم که :

عزیزم هنوز مرا دوست داری؟؟؟؟؟



برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:,14:25به قلم: حميد منصوري ™           
تو را فراموش نخواهم کرد

هرگز تو را فراموش نخواهم کرد حتی اگر مرا از یاد ببری
و هرگز از تو رنجور نخواهم شد چرا که تو را دوست دارم
دیوانه وار عاشقت شدم چرا که مهربانی را در وجودت دیدم
با چشمانت وجودم را دگرگون ساختی و اگر تو نبودی هرگز عاشق نمی شدم
نه تو از عشق من دست میکشی  و نه قلب من از عشقت روی گردان می شود.

 



برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:,12:32به قلم: حميد منصوري ™           
خدا حافظ يار

خداحافظ سکوت خسته ی باران خداحافظ.....خداحافظ به رسم خوب دلداران خداحافظ

خداحافظ زمانی که برایم آرزو بودی......خداحافظ زمانی که فقط در یاد او بودی

خداحافظ همین کافی و یک لبخند......هزاران قطره بر گونه و چشم و جاده و پیوند

خداحافظ فقط یک بار برای رفتن جانم......برای مرگ چشمانم برای عشق و ایمانم

خداحافظ و یک واژه و یک رفتن.....و یک خنده و یک آرامش و مردن

خداحافظ تمام قصه ها آرام میمیرد.....و باران تا ابد چشمان من را سلطه میگیرد

خداحافظ که انگار آخر قصه است.....و پایان پر از رازش غم و غصه است

خداحافظ کلاغ قصه ی ما هم نرفت خونه.....کلاغ عاشق تنها غم دنیا رو میدونه

خدا حافظ کمی غمگین تر از رگبار.....خداحافظ به امید دوباره خنده و دیدار

خداحافظ کمی زوده.........نرو حالا.....خداحافظ از این لحظه منم اینجا تک و تنها

خداحافظ ولی یادت نره نامرد .....برای دوری ما آسمون با خود دعا می کرد

خداحافظ جدا از هم خداحافظ...........خداحافظ فقط یک کم خداحافظ



برچسب‌ها: <-TagName->
شنبه 27 خرداد 1391برچسب:,21:30به قلم: حميد منصوري ™           
خدا حافظ

خدا حافط،تواي همپاي شب هاي غزل خواني

خداحافظ،به پايان آمداين ديدار پنهاني

خدا حافظ بدون توگمان كردي كه مي مانم

خداحافظ،بدون من يقين دارم كه مي ماني 



برچسب‌ها: <-TagName->
شنبه 27 خرداد 1391برچسب:,20:36به قلم: حميد منصوري ™           
كاش می دانستی...

چشم هایم ز شكوفایی عشق تو فقط می خواند
كاش می دانستی
عشق من معجزه نیست
عشق من رنگ حقیقت دارد
اشك هایم به تمنای نگاه تو فقط می بارد

بی افق های نگاهت
کوچه تنهاست
کاش میدانستی...
در میان ساحل من و ساحل تو
اقیانوسی پر هیاهو قرار دارد؛
خود خروشان من،
که مشتاقم از آن عبور کنم



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 26 خرداد 1391برچسب:,22:17به قلم: حميد منصوري ™           
صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 8 صفحه بعد